عاقبت
آزاد
پائولین پاتر ( Pauline Potter ) زن ۴۷ ساله آمریکایی از ساکرامنتو ( Sacramento ) ایالت کالیفرنیا (California ) با ۲۶۱٫۷ کیلوگرم هم اکنون چاق ترین زن جهان می باشد.
پائولین پاتر :: Pauline Potter
وی می گوید:دلیل اینکه با رکوردهای جهانی گینس برای ثبت رکوردش تماس گرفته این است که شاید متخصصی داستان زندگی وی را خوانده و در کم کردن وزنش به او کمک کند.
همچنین امیدوار است تا کسب این رکورد کمکی در جهت یک زندگی سالم برایش باشد.
نقل از سایت جالب ترین خبر های دنیا
به این میگن خپل

شوخی آبگوشتی با نبی
روزی هد هد نزد حضرت سلیمان رفت و گفت :می خواهم تو لشگریانت را در جزیره ای مهمان کنم .
وقتی همه حاضر شدند هد هد ملخی صید کرد و در دریا انداخت و گفت : اگر گوشت به همه نمی رسد آب گوشت به همه خواهد رسید.

رنگ مو
شخصی از شیخ لاهوری پرسید: چرا در سن نود سالگی خضاب ( نوعی رنگ موی طبیعی سنتی ) می کنی ؟
گفت : دشمن زندگیست موی سفید
روی دشمن سیاه باید کرد 
کلنگ جناب قاضی
روزی قلم از قلمدان قاضی افتاد فردی که در آنجا حضور داشت گفت : جناب قاضی کلنگ تان افتاد قاضی گفت : این قلم است تو هنوز کلنگ و قلم را از هم تشخیص نمی دهی ؟ مرد در پاسخ گفت : هر چه هست تو مرا با آن خانه خراب کردی پس کلنگ است .
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:هدهد,سلیمان,ملخ,مهمانی,آبگوشت لاهوری,قاضی , کلنگ,قلم,خضاب,رنگ مو,, :: 11 PM :: نويسنده : محمد منصور
زندان یا ویلایی ییلاقی
در کشور نروژ زندانی وجود دارد که به احتمال زیاد پس از آشنایی با آن، تصور شما به طور کل در مورد زندان تغییر خواهد کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، با شنیدن واژه «زندان»، ما به یاد مکانی تاریک و نمور خواهیم افتاد که پر از افراد مجرمی است که در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند. به شکل کلی زندان ها از نظر ظاهری مکان های مناسبی برای گذران زمان نیستند و بسیاری نیز معتقد هستند که این گونه فضاها باعث می شود تا افراد مجرم پس از آزادی از زندان به سمت خلاف کاری نروند. اما ظاهرا مسئولین در کشور نروژ به گونه ای دیگر فکر می کنند.
زندان «باستوي» واقع در جزيره اي در نزديکي شهر «اسلو» در نروژ عنوان بهشت مجرمان را گرفته است.
115 زنداني اين زندان نه در سلول هايي با در هاي فلزي بلکه در کلبه هايي چوبي با رنگ هاي زيبا زندگي مي کنند و در طول روز به ماهيگيري، شنا، بازي تنيس مي پردازند و فقط اجازه ندارند از اين جزيره زيبا خارج شوند.
البته باید گفت که اکثر زندان های کشور نروژ نیز دارای استانداردهای بالای رفاهی هستند و به نظر این حرکت لااقل در جامعه نروژی نتیجه مثبتی داشته است.
بر اساس آمار در کشور آمریکا نزدیک به 43 درصد از متهمین که به زندان می روند دوباره به سمت خلاف کاری رفته و به زندان می افتند. اما این آمار برای کشور نروژ با توجه به سیستم متفاوتش تنها 16 درصد است. نکته جالب دیگر در مورد این زندان این است که بخش عمده ای از انرژی مورد نیاز این مجموعه از طریق باطری های خورشیدی تامین شده و بخش زیادی از مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفته در این زندان نیز توسط خود محکومین کشت می شود.
به گزارش فارس، طویلترین قبر جهان متعلق به «عمران نبی» است که 80 سانتیمتر عرض و 30 متر طول دارد. البته این بدان معنا نیست که قد حضرت عمران(ع) 30 متر بوده است، بلکه برای تکریم آن حضرت چنین مزار طویلی در نظر گرفتهاند.
کشور عمان در جنوب دریای عمان قرار دارد. مقبره عمران نبی(ع) در شهر «صلاله» مرکز استان «ظُفار» قرار دارد و ظفار، جنوبیترین استان عمان است. این کشور از سمت غرب با سه کشور امارات متحده عربی، عربستان سعودی و یمن همسایه است.
 |
نمای بیرونی مقبره عمراننبی کنار مسجدی به همین نام |
صلاله نه تنها از حیث وجود زیارتگاه عمران نبی(ع) یک شهر زیارتی محسوب میشود، بلکه به دلیل موقعیت ویژه خود، مرکز فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمان به حساب میآید و قطب گردشگری این کشور است.
اما «عمران» کیست؟
«عمران» یکی شخصیتهای مشهور در قرآن کریم و نام مشترک پدر حضرت موسی(ع) و حضرت مریم(س) است.
البته به اعتقاد اکثر مفسران از جمله آیتالله مکارم شیرازی (تفسیر نمونه، ج 2، ص 390)، عمرانی که قرآن از آن نام میبرد همان پدر مریم مقدس است.
در آیه 33 سوره مبارکه «آل عمران» آمده است: إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ؛ خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.
علام طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه (المیزان، ج 3، ص 4-191) مینویسد: مراد از «آل ابراهیم» در این آیه معصومانی هستند که از طریق حضرت اسماعیل به ابراهیم خلیل میرسند و آنها پیامبر اسلام (ص) و خاندان معصوم ایشان هستند.
نقل از سایت ایران گویا و خبر گزاری فارس
ادامه مطلب را ببینید
ادامه مطلب ...
می گویند روزی به شیخ اعظم انصاری رحمه الله علیه گفتند : طلبه ای دزدی کرده است .
شیخ فرمود:طلبه دزدی نمی کند بگویید دزدی به لباس طلبگی در آمده است .

این مجسمه ها توسط دو مجسمه ساز به نام های "کلاوس اولدنبورگ" و "کاسجی ون برگر" ساخته شده و در نقاط مختلف دنیا نصب شده است. مجسمه های غول پیکری از اشیائی که با آنها به صورت روزمره سر و کار داریم

سوئیس - یک چاقوی سوئیسی

آمریکا - کانزاس سیتی- یک توپ بدمینتون

فرانسه-پاریس- دوچرخه دفن شده

آمریکا نیویورک- بیلچه
باقیمانده تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:تجسم غول آسا,اشیا,آمریکا,سوئیس, "کلاوس اولدنبورگ" و "کاسجی ون برگر" شهرها,ژاپن,اسپانیا,فلسطین,آلمان,, :: 8 AM :: نويسنده : محمد منصور
نامه امیر کبیر به ناصرالدین شاه در پاسخ به پارتی بازی و سفارش
قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمیشود.
زیاده جسارت است، تقی 

 

منبع تابناک
سوپ خفاش
ترشی بچه موش در چین
سالاد عنکبوت در چین

بقیه تصاویر رو در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
در اين كتاب كه توسط دكتر هاشم رجب زاده به فارسي ترجمه شده است. يوشيدا شرح مسافرت خود در سالهاي 1297 و 1298 هجري قمري ـ در اواخر دورهي سلطنت ناصرالدين شاه قاجار ـ به ايران را با ظرافت بسياري نوشته است.
صبح كه شد،... هنوز خواب و بيدار بوديم كه با صداي كسي كه بيرون خانه بلند فرياد ميكرد « شير آمد! شير آمد! » از جا پريديم. ديدم رام چندرا كه مترجم هندي ماست پريشان و هراسان فرياد ميكند « شير آمد! شير آمد! » و با شتاب اين سو و آن سو ميدود و دست و پايش را گم كرده است. از او پرسيدم «چرا اين طور فرياد ميكني؟ ما كه بند دلمان پاره شد!» او پاسخ داد كه صبح كه از خواب بيدار شده و از خانه بيرون رفته، يكي از مردم روستا را ديده است كه ميآيد و با صداي بلند ميگويد: « شير! شير! » ... رام چندرا كه در آن دم صبح هنوز خواب آلود و گيج بود، سخن مرد شير فروش را به معني آمدن شير بيشه گرفته و فرياد زنان به هر سو دويده بود. همراهان ما هم به شنيدن فرياد او اسلحة خود را برداشته و بيرون آمده بودند. ديديم كه مردم روستا از محصول لبنيات خودشان مانند شير و ماست و پنير در سينيهاي رويين و مسين گذاشتهاند و ميآورند. آنها نزديك آمدند و سينيها را با ادب و مهرباني به ما دادند. دانستيم كه دچار بدفهمي شده و مهرباني و مهمان نوازي مردم روستا را طور ديگر تصور كرده ( و اسلحه برداشته ) بوديم. ما و روستاييان همه مدتي از اين پيشامد ميخنديديم.
منبع داستان هائی از تاریخ صفحه 51
خست آقا محمد خان

نوشته اند كه: وقتي به دليل خطايي جزيي حكم كرد كه گوش مرد فقيري را ببرند و بعد شنيد كه بيچاره به مير غضب مي گفت كه اگر همه ي گوشش را نبرد چند قراني به او خواهد داد. آقا محمد خان وي را صدا زد و گفت كه اگر مبلغي را كه به مير غضب پيشنهاد كرده اي دو برابر كني و به خود من بدهي من ترا مي بخشم. بيچاره دهقان فكر كرد كه خان شوخي مي كند و او را بخشيده است. براي همين جلوي خان به خاك افتاد و پس از تشكر قصد رفتن كرد. اما هنوز قدمي برنداشته اطرافيان شاه به او فهماندند كه اين خواسته ي خان شوخي نبوده و وي بايد آن مبلغ را بپردازد.
منبع : کتاب ايران در دوره سلطنت قاجار، علي اصغر شميم، صفحه 51.
نقل از داستان هائی از تاریخ


مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت. چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند. او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد. وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد ….به کمک او پرداخت. سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید. باید خودت را برای این کسادی آماده کنی. پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است. بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد. فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت. او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست. کسادی عمومی شروع شده است.
افغانی ها ضرب المثلی دارند بدین مضمون که اگر کسی به تو گفت اسب ، به او اعتمادنکن اما اگر دو نفر پیدا شندن و به تو گفتند ، کمی درباره خودت فکر کن. اما اگر سه نفر پیدا شندن و به تو گفتند ، که اسبی حتماً یک زین برای خودت سفارش بده. این ضرب المثل به خوبی اثر القائات منفی دیگران را بر ما نشان می دهد.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
نتیجه :
در واقع اون پدر داشت بهترین راه برای کاسبی رو انجام می داد اما به خاطر افکار پسرش، تصمیمش رو عوض کرد و افکار پسر اونقدر روی اون تأثیر گذاشت که فراموش کرد که خودش داره باعث ورشکستگی می شه و تلقین بحران مالی کشور، باعث شد که زندگی اون آدم عوض بشه.
گاهی اوقات ما اونقدر به افکار دیگران توجه می کنیم و به اونها اعتماد بی خودی می کنیم که نه تنها زندگی خودمون رو خراب می کنیم بلکه حتی دیگه چیز دیگه ای رو نمی بینیم و چشمامون به روی حقیقت ها می بندیم.
خداوند به همه ما فکر، فهم و شعور بخشیده تا بتونیم فرق بین خوب و بد رو تشخیص بدیم. بهتره قبل از اینکه دیگران برای ما تصمیماتی بگیرن که بعد ما رو پشیمون کنه، کمی فکر کنیم و راه درست رو انتخاب کنیم و با انتخاب یک هدف درست از زندگی لذت

نقل از پربازده
داستان جالب هواشناسی رئیس جوان قبیله سرخ پوستان

مردان قبیله سرخ پوست از رییس جدید میپرسند:
«آیا زمستان سختی در پیش است؟»
رییس جوان قبیله که هیچ تجربهای در این زمینه نداشت، جواب میده
«برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید»
«آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»
پاسخ: «اینطور به نظر میاد»
پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:
«شما نظر قبلیتون رو تایید می کنید؟» پاسخ: «صد در صد»
رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند.
بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:
«آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»
پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!
رییس: «از کجا می دونید؟»
پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!!
نکته ها:
خیلی وقتها ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم
سرقت با قلقلک دادن در تهران
سارقان حرفهای و سابقهدار، پس از سوار كردن یك مرد 71 ساله ، او را آنقدر قلقلك دادند كه بیهوش شد و سپس اموالش را سرقت كردند.
حسین توكلی با اشاره به این پرونده سرقت كه تاكنون سابقه نداشته است گفت: چند روز پیش، عابران در یكی از محلههای خلوت غرب تهران با مشاهده پیرمردی كه در حاشیه یك كوچه بیهوش افتاده بود، موضوع رابه مركز فوریتهای پلیسی 110 گزارش كردند و پس از حضور ماموران در محل، مرد سالخورده به بیمارستان منتقل و پس از اقدامات پزشكی، وی به دادسرای جنایی تهران مراجعه و در ارتباط با بیهوشی خود و سرقتی كه از وی صورت گرفته، شكایت كرد.
شاكی در اظهارات خود گفت: پس از دریافت حقوق بازنشستگیام، سوار یك خودروی پراید شدم. در طول مسیر، راننده و 2 سرنشین خودرو مدام با من شوخی میكردند تا این كه رانندهبه بهانه شلوغی مسیر، وارد یك خیابان فرعی شد و در این هنگام، 2 سرنشین خودرو شروع به قلقلك دادن من كردند و این قلقلكها آنقدر ادامه پیدا كرد كه بیهوش شدم و زمانی به خود آمدم كه متوجه شدم چندین ساعت در بیمارستان بودهام.
بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی افزود: به دنبال این شكایت، دستور قضایی صادر و با ارجاع پرونده به پلیس آگاهی و چهرهنگاری، ردپای یكی از سارقان سابقهدار به نام ناصر شناسایی شد. پس از دستگیری این متهم، وی در تحقیقات مقدماتی ابتدا منكر سرقت شد اما پس از مشاهده دلایل و مدارك و مواجهه با مالباخته به جرم خود با همدستی 2 نفر از همدستانش اعتراف كرد.
متهم در اعترافاتش گفت: پس از سوار كردن پیرمرد شاكی متوجه شدهاند او به قلقلك حساسیت دارد و به قصد سرقت ابتدا با وی شوخی كردهاند و در ادامه آنقدر او را قلقلك دادهاند تا بیهوش شده است.

نقل از کلوبز
این هم ابتکارات و خلاقیت های جدید در زمینه تختخواب برای آدمهاهای استرس زده و بی خواب امروزی

ازین تخت خواب ها میخواین؟

ا









ادامه تصاویر رو ببینید .....
ادامه مطلب ...
 به دنیا آمدن یک نوزاد عجیب الخلقه در منطقه "سکهر" ایالت سند پاکستان موجب نگرانی والدین فقیر این نوزاد شده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کراچی، پزشکان اعلام کردهاند که درمان این نوزاد یا تلاش برای بیشتر زنده نگاه داشتن وی هزینههای هنگفتی به دنبال دارد.
همچنین پزشکان عنوان کردند که درمان این نوزاد فقط در کراچی امکان پذیر است.
به گزارش شبکه خبری "جیونیوز" پاکستان، اگرچه این نوزاد سالم به دنیا آمده است اما دارای 6 پا میباشد و جدا کردن پاهای اضافه وی نیاز به عمل جراحی دارد که فقط در شهر کراچی امکان پذیر است.
"عمران شیخ" پدر این نوزاد، در گفتوگو با خبرنگاران گفت که قادر نیست هزینه عمل جراحی فرزندش را پرداخت کند و از مردم به ویژه ثروتمندان تقاضا کرد به وی کمک کنند.
برگرفته از سایت تابناک
روزی انیشتین به چارلی چاپلین گفت :
می دانی آنچه که باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو حرفی نمیرنی و همه حرف تو را می فهمند"!
چارلی هم با خنده می گوید :
تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو با اینکه حرف میزنی، هیچکس حرفهایت را نمی فهمد"!

به تصویر بالا با دقت نگاه کنید... سیاهی ها سایه ی شتر ها هستند و خود شتر ها سفید رنگ هستند. (عکس از بالا گرفته شده)
برگرفته از سایت پی سی سیتی
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی :
اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی.
پسر لقمان گفت:ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.

یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!"
کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را گرفت و به داخل برد و جایی برای نشستن او در کلاس کانون شادی پیدا کرد.
دخترک از اینکه برای او جا پیدا شده بود بی اندازه خوشحال بود و شب موقع خواب به بچه هایی که جایی برای پرستیدن خداوند عیسی نداشتند فکر می کرد.
چند سال بعد گذشت تا اینكه آن دختر کوچولو در همان آپارتمان فقیرانه اجاره ای که داشتند، فوت کرد. والدین او با همان کشیش خوش قلب و مهربانی که با دخترشان دوست شده بود، تماس گرفتند تا کارهای نهایی و کفن و دفن دخترک را انجام دهد.

بقیهاین داستان شنیدنی رو در ادامه مطلب حتماً بخونید
ادامه مطلب ...

طی دو سال گذشته کمپانی فرانسوی AIRBUS جدیدترین مدل از محصولات خود به نام A380 را با امکانات منحصربفرد روانه ی بازار کرده است بطوریکه این هواپیما راحتی در پرواز را به بالاترین حد ممکن رسانده است. وقتی سوار این مدل هواپیما هستید و به مقصد می رسید، پاهای شما اجازه ی خروج از این همه امکانات رویایی را به شما نمی دهند چه برسد به اینکه آب تو دلتان تکان بخورد !
عکاس روس Sergey Dolya طی پروازی به پاریس، ما را در این هتل هوایی با خود همراه می کند. مسافرین معمولی و بیزنس کلس، از ورودی های جداگانه سوار هواپیما می شوند و در طبقات اول و دوم جداگانه جای می گیرند. به تمامی مسافران جوراب های راحت، ماسک خواب و برچسب های اعلام وضعیت (خواب و بیداری) داده می شود. صندلی شما به یک تخت خواب تمام قد تبدیل می شود و اگر قد شما بیش از 1.9 متر است، مشکلی در دراز کردن پاهایتان نخواهید داشت. مانیتور های 17 اینچ تاچ اسکرین، یک پریز برق و دو پورت یو اس بی، تلفن ماهواره ای، به همراه ریموت کنترلی که ماساژ، تنظیمات صندلی و نور را در دستان شما قرار می دهد از امکانات این هواپیماست. دو حمام و دو بار در طبقه ی دوم و 10 اتاق استراحت در طبقه ی اول از دیگر امکانات در اختیار مسافران این پرواز است.











بقیه تصاویر در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشی سن،فاصله، قد و وزن فقط یک عدد خواهند بود

بیائید هرگز افسوس پیر شدن را نخوریم چرا
که افرادی بسیار از این امتیاز و فرصت محروم مانده اند
مرد جوانی مزرعه ش رو با سم آفت کش سمپاشی می کرد و می خواست بدونه که چقدر از سم در مخزن باقی مونده. درپوش رو برداشت و فندک رو روشن کرد. بخار بلند شده از سم آتش گرفت و سراسر بدن اونو در بر گرفت. اون از روی تراکتور پائین پرید و فریاد زد. زن همسایه با حدود 10 تخم مرغ از خونه بیرون دوید و در عین حال فریاد می کشید "تخم مرغ بیارید".
بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...
كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعتِ خویش !
كه مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
كه سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه سحرگاه كسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این كوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است
كوك كن ساعتِ خویش !
ماكیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه در این شهر، دگر مستی نیست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
آزادمنش
دنیس انر متولد ۲۷ آگوست ۱۹۵۸ در میشیگان امریکا می باشد. او در کودکی علاقه زیادی به گربه داشت و زمانی که به سن نوجوانی و جوانی رسید علاقه شدیدی به ببر پیدا کرد!

وی هم اکنون ۵۲ سال دارد اما چهره وحشتناکی پیدا کرده است چرا که در سال های گذشته دست به تغییر چهره خود زده و با جراحی های زیاد چهره خود را کاملا شبیه یک ببر کرده است.
برگرفته از مجله آنلاین روزِ شادی
این شیرماده پس از شکار آهو متوجه می شودکه شکارش بارداربوده، او سراسیمه میشود، نخست تلاش میکند تا بچه را نجات دهد، و از دریدن شکارش دست برمیدارد. اما وقتی نمیتواند بچه را نجات دهد بروی زمین در کنار شکارش دراز میکشد، عکاس بعدا پی میبرد که شیر سکته کرده است.
گاهاً باید از انسان بودن خود متنفر شویم. این شیر از شکار آهوی باردار دِق می کند در حالی که انسان ها بی امان دست به کشتار می زنند و خوشحال می شوند.

نقل از وبلاگ جملات کوتاه. کمال آقا
مد هولناک ژاپنی
یک متخصص زیبایی، اقدام جوانان ژاپنی در استفاده از سرم های فیزیولوژی برای وحشتناک جلوه دادن چهره خود را نگران کننده خواند.
یک سایت ژاپنی تصاویر تکان دهنده ای از رواج شیوه ای جدید زیباسازی بین جوانان این کشور منتشر کرد. این تصاویر افرادی را نشان می دهد که با وصل کردن سرم به سرهایشان در انتظار زیباشدن به سبک جدیدی هستند که این روزها در پارتی های جوانان ژاپنی زیاد دیده می شود.
بر این اساس این جوانان با استفاده از سرم های فیزیولوژی برآمدگی بزرگی روی پیشانی هایشان ایجاد کرده و سپس با فشار دادن انگشت شست آن را به شکل یک حلقه در می آورند، از این رو نام این شیوه را “کله حلقه ای” گذاشته اند.
زیبایی به سبک “کله حلقه ای” های ژاپنی
“مائدا” از کسانی است که از سال ۱۹۹۹ در این کار فعالیت کرده و پارتی های مخصوص این جوانان را برگزاری می کند. وی نام این شیوه عجیب را که به روشهای شیطان پرستان شبیه است “تغییر جسم” می نامد و معتقد است این اقدام شیوه جدیدی برای زیبا کردن است.
به گفته وی جوانانی که برای آماده شدن جهت شرکت در پارتی های مخصوص از این شیوه استفاده می کنند، با وصل کردن سرم فیزیولوژی به سرهای خود به مدت دو ساعت در انتظار می نشینند تا شاهد برآمده شدن پیشانی هایشان شوند.
وی مدعی است این اقدام ضرری برای جوانان ندارد و روز بعد آثارش از بین می رود. مائدا شیوه کله حلقه ای ها را مرتبط با مد روز دانسته و آن را در ادامه علاقه جوانان به خالکوبی و دیگر مدهای دهه اخیر در غرب می داند.
زیبایی به سبک “کله حلقه ای” های ژاپنی
با این حال پروفسور “ورنر مانگ” متخصص زیبایی از آلمان مخالف اظهارات مائدا است. به گفته وی اقدام جوانان ژاپنی می تواند برای سلامتی آنها بسیار خطرناک باشد. مانگ تاکید می کند سرم فیزیولوژی در برخی عمل های جراحی کاربرد دارد و کار آن جدا کردن پوست از بافت ماهیچه است. با این حال آنچه که کله حلقه ای ها با وارد کردن سرم زیر بافت پیشانی انجام می دهند صدمات غیرقابل جبران و مرگ را بدنبال دارد.
وی یادآور می شود تزریق چنین حجمی از سرم فیزیولوژی در بافت سر همچنین به اعصاب چشم آسیب جدی وارد کرده و حتی موجب کوری می شود. بر این اساس از نظر پزشکی دست زدن به چنین کاری دیوانگی است.
منبع: پانا و نقل از مجله شادی ایرانیان
دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.
چیچن ایتزا
چیچن ایتزا اثری باستانی از تمدن مایا است که در کشور مکزیک واقع شده است. این اثر جزو میراث جهانی یونسکو به شمار میرود. در سال ۲۰۰۷ میلادی، این اثر به همراه ۶ اثر دیگر در یک رای گیری جهانی به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید معرفی شدند.
محوطه (سایت) چیچن ایتزا شامل چندین ساختمان سنگی است که قبلاا به عنوان قصر، معبد، حمام، مغازه و ... به کار میرفته اند. مطرح ترین قسمت های آن عبارتند از
* El Castillo (قلعه)
o مهمترین اثر این مجموعه، El Castillo ( به معنای قلعه در اسپانیولی) است که عبارتست از هرمی پلکانی که از هر چهار طرف دارای پلههایی تا بالای هرم است. این معبد، متعلق به خدای آسمان بوده است.
* معبد جنگجویان
* محوطه بازی
* سایر سازه ها
o معابد و سازههای دیگری نیز در محوطه اثر تاریخی چیچن ایتزا قرار دارند.
مجسمه حضرت مسیح برزیل
مجسمه مشهوری که در برزیل در شهر Rio de Janeiro قرار دارد و بسیاری از مردم آن را در تلویزیون دیده اند در حقیقت مجسمه مسیح منجی است. این مجسمه با 125 فوت ارتفاع در سال 1926 و در ارتفاع ۷۱۰ متری نوک کوه Corcovado ساخته شده است. مجسمه مذکور حالت ایستاده عیسی مسیح را در حالیکه دستان خود را کاملاً باز کرده است نشان می دهد که این حالت نشان دهنده پذیرش همه انسانها در آغوشش است. مجسمه عیسی مسیح نشانه برزیل است که امروزه شهرتی جهانی پیدا کرده است.
توریستهایی که از برزیل دیدن می کنند حتماً به دیدن این مجسمه نیز می روند. دست چپ این مجسمه به سمت شمال شهر Rio de Janeiro و دست راست آن به سمت جنوب شهر اشاره می کند. مناظر بسیار جذابی را می توان از آنجا مشاهده کرد که نفس را در سینه تماشاچی حبس می کند. این مناظر شامل شهر Rio، خلیج، کوه Sugarloaf و ساحل رودخانه های Copacabana و Ipanema می شود. علاقمندان به فوتبال نیز می توانند منظره ای از استادیوم را مشاهده نمایند.
ادامه مطلب ...
· به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!
اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!
· یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: "کارشناس مسائل یمن"، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!
· واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکه مهریه به نیت المپیک لندن!!
میگه به خدا راست میگم. طرف میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم!!
· یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!!
ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی!!
جشن میگیرن گوسفند میکشن، عزاداریه گوسفند میکشن، ماشین میخرن گوسفند میکشن، بعد به گاوبازای اسپانیایی فحش میدن!!
طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم!!
رفتم سوپر مارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم!!
میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!
بغل دستیمون توی هواپیما از اول تا آخر به اسلام فحش میداد، وسطهای پرواز هواپیما یه تکون خورد، گفت «یا ابالفضل»!!
شجاعت یعنی : بترس ، بلرز ، ولی یک قدم بردار 
هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم اینه که به هر سازی نر قصیم 
بهتره که همیشه رفیق پا برهنه ها باشی ، چون هیچ ریگی به کفش شان نیست .
مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است. 
یادت باشه که :
در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی و به آنچه گریه دار بود می خندی 
![[تصویر: 07l2xcl6ydwkqvozfxg.jpg]](http://www.pic.tooptarinha.com/images/07l2xcl6ydwkqvozfxg.jpg)
یکی بود یکی نبود.
یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما میده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت.
پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار میکنه که اونو با نوزاد تنها بذارن. اما مامان و باباش میترسیدن که پسرشون حسودی کنه و یه بلایی سر داداش کوچولوش بیاره.اصرارهای پسرکوچولوی قصه اونقدر زیاد شد که پدر و مادرش تصمیم گرفتن اینکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن.
پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت:
داداش کوچولو! تو تازه از پیش خدا اومدی...
به من میگی قیافه ی خدا چه شکلیه؟
آخه من کم کم داره یادم میره!!!!
برگرفته از وب امیر آقا
يك بنده خدايي، كنار اقيانوس ق دم ميزد و زير لب، دعايي را هم زمزمه ميكرد. نگاهى به آسمان آبى و درياى لاجوردين و ساحل طلايى انداخت و گفت :
- خدايا ! ميشود تنها آرزوى مرا بر آورده كنى ؟
ناگاه، ابرى سياه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هياهوى رعد و برق، صدايى از عرش اعلى بگوش رسيد كه ميگفت :
- چه آرزويى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد، سرش را به آسمان بلند كرد و ترسان و لرزان گفت :
- اى خداى كريم ! از تو مى خواهم جاده اى بين كاليفرنيا و هاوايي بسازى تا هر وقت دلم خواست در اين جاده رانندگى كنم !
از جانب خداى متعال ندا آمد كه :
- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسيار دوست ميدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده كنم، اما، هيچ ميدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هيچ ميدانى كه بايد فرمان دهم تا فرشتگانم ته ى اقيانوس آرام را آسفالت كنند ؟ هيچ ميدانى چقدر آهن و سيمان و فولاد بايد مصرف شود ؟ من همه ى اينها را مى توانم انجام بدهم، اما، آيا نمى توانى آرزوى ديگرى بكنى ؟
مرد، مدتى به فكر فرو رفت، آنگاه گفت :
- اى خداى من! من از كار زنان سر در نمى آورم ! ميشود بمن بفهمانى كه زنان چرا مي گريند؟ ميشود به من بفهمانى احساس درونى شان چيست ؟ اصلا ميشود به من ياد بدهى كه چگونه مى توان زنان را خوشحال كرد؟
صدايي از جانب باريتعالى آمد كه : اى بنده من ! آن جاده اى را كه خواسته اى، دو باندى باشد يا چهار باندى ؟
نتیجه سعی الاغ پیر
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.
نکته: مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.
شادي در تنهايي نيست
شادي در تنهايي نيست
ناصر خسرو قبادياني بسوي باختر ايران روان بود . شبي ميهمان شباني شد در روستاي کوچکي در نزديکي سنندج ، نيمه هاي شب صداي فرياد و ناله شنيد برخاست و از خانه بيرون آمد صداي فرياد و ناله هاي دلخراش و سوزناک از بالاي کوه به گوش مي رسيد . مبهوت فرياد ها و ناله ها بود که شبان دست بر شانه اش گذاشت و گفت : اين صداها از آن مرديست که همسر و فرزند خويش را از دست داده ، اين مرد پس از چندي جستجو در غاري بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهي شبها ناله هايش را مي شنويم . چون در بين ما نيست همين فرياد ها به ما مي گويد که هنوز زنده است و از اين روي خوشحال مي شويم . که نفس مي کشد . ناصر خسرو گفت مي خواهم به پيش آن مرد روم . مرد گفت بگذار مشعلي بياورم و او را از شيار کوه بالا برد . ناصر خسرو در آستانه غاري ژرف و در زير نور مهتاب مردي را ديد که بر تخته سنگي نشسته و با دو دست خويش صورتش را پنهان نموده بود .
مرد به آن دو گفت از جان من چه مي خواهيد ؟ بگذاريد با درد خود بسوزم و بسازم .
ناصر خسرو گفت : من عاشقم اين عشق مرا به سفري طول دراز فرا خوانده ، اگر عاشقي همراه من شو . چون در سفر گمشده خويش را باز يابي . ديدن آدمهاي جديد و زندگي هاي گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت . در غير اينصورت اين غار و اين کوهستان پيشاپيش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود . چون پگاه خورشيد آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستي به خانه شبان بيا تا با هم رويم .
چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود . سالها بعد آن مرد همراه با همسري ديگر و دو کودک به ديار خويش باز گشت در حالي که لبخندي دلنشين بر لب داشت .
انديشمند يگانه سرزمينمان ارد بزرگ مي گويد :
“سنگيني يادهاي سياه را
با تنهايي دو چندان مي کني …
به ميان آدميان رو و در شادماني آنها سهيم شو
لبخند آدميان انديشه هاي سياه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود . ”
شوريدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خويش يافتند همانجا کاشانه ايي بسازند ، و چون دلتنگ شوند به ديار آغازين خويش باز گردند…
فقیری در مجلسی وارد شد و در کنا ر توانگری نشست ،مرد توانگر ناراحت شد و خواست تا او را سبک کند پس گفت : میان تو خر چقدر فاصله است ؟؟
فقیر بلافاصله گفت : فقـط یک وجـب

کسی ادعا کرد که بچه ای می شناسم که روزی ده کیلو شیر فیل به او دادندو پس از یک ماه وزنش به یک تن رسید گفتند : دروغ می گویی گفت نه ، حتی پدر و مادرش را هم می شناسم سوال کردند کیست ؟ گفت: یک فیل نر و یک فیل ماده.
مردی بسیار زشت رو بود اما زنی بسیار زیبا داشت .روزی زن به او گفت : ما هر دو اهل بهشتیم مرد گفت: از کجا می دانی زن گفت از آنجا که تو دایم چهره زیبای مرا می بینی و شکر گزار خدا می شوی و من هر روز روی زشت و کریه تو را می بینم و صبر می کنم .

جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور
به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ من مو ضوع خاصی ندارد ضمن تشکر از دیدار شما عزیز میهمان امیدوارم مطالب وبلاگ مورد توجه و استفاده شما قرار بگیرد و از بیان نظرات خود در راستای بهبود آن دریغ نفرمائید.
تبادل
لینک هوشمند

برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عاقبت و
آدرس
mandez.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
|
|