عاقبت
آزاد

 

 

 

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ

 

 

نامت چیست؟  آدم.

 


فرزند که؟   من را نه مادری و نه پدری بنویس اول یتیم خلقت.

 

 

 

محل تولد؟  بهشت پاک.

   

 

اینک محل سکونت؟  زمین خاک.

 

  


آن چیست که بر گرده نهادی؟  امانت است.

 

  

 قدت؟  روزی چنان بلند که همسایه خدااینک به قدر سایه بختم

 

 

                                                                          روی خاک. 

  


 اعضای خانواده؟  حوای خوب و پاک، قابیل خشمناک، هابیل زیر خاک.

 

  

روز تولدت؟  در روز جمعه ای به گمانم روز عشق.

 

  

 

رنگت؟   اینک فقط سیاه از شرم یک گناه.

 

  


رنگ چشمت؟   رنگی به رنگ بارش باران که ببارد از آسمان.

 

  

وزنت؟ 

نه آن چنان سبک که پرم در هوای دوست، نه آن

 

 

                                                  چنان وزین که نشینم بر این زمین.

 

  

 

جنست؟  نیمی مرا ز خاک،نیمی دیگر خدا.

 

  

 

شاکی تو؟  خدا.

 

  

 

نام وکیل؟  آن هم فقط خدا.

 

 

 

 

 

جرمت؟  یک سیب از درخت وسوسه.

 

  


تنها همین؟  همین.

 

  

  

حکمت؟  تبعید در زمین.

 

  


هم دستت در گناه؟  حوای اشنا.

 

  

 

ترسیده ای؟  کمی.

 

  

 

از چه؟  که شوم من اسیر خاک.

 

 

 

  

آیا کسی به ملاقاتت آمده است؟  بلی.

 

 

 

 

 

که؟  گاهی فقط خدا.

 

  

 

 

داری گلایه ای؟  دیگر گلایه ای نه ولی....

 

  

 

 

ولی که چه؟  حکمی چنین آن هم به یک گناه؟؟؟؟

 

  

 

 

دلتنگ گشته ای؟  زیاد.

 

 

 

 

برای که؟  تنها فقط خدا.

 

 

 

 

آورده ای سند؟  بلی.

 

 

چه؟ 

دو قطره اشک.

 

 


داری تو ضامنی؟ 

بلی.

 

  


چه کسی؟  تنها کسم خدا.

 

  

 


 
 

اما آخرین دفاع؟ 

میخوانمش چنان که اجابت کند دعا...

 

 

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

برگرفته از وبلاگ گل مریم

 

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:حسرت,خدا,شعر,آدم و حوا,, :: 11 PM :: نويسنده : محمد منصور

 

معلمی از دانش اموزانش خواست تا برای فردا یک کیسه ی سیب زمینی با خود به

 مدرسه بیاورند .روز بعد به انها گفت که روی سیب زمینی هایشان اسم کسی را که

 از او نفرت دارند بنویسند و داخل کیسه بگذارند هر چی تعداد نفرات بیشتر بود تعداد

سیب زمینی های داخل کیسه هم بیشتر می شد بعضی ها یک سیب زمینی داخل

کیسه گذاشتند بعضی سه تا و بعضی هم بیشتر معلم از انها خواست تا زمانی که

احساس نفرت در انها هست سیب زمینی ها را با خود حمل کنند و هر جا که می

 روند کیسه ی سیب زمینی همراهشان باشد این کار تا یک هفته ادامه داشت .


 بچه ها مجبور بودند به سختی کیسه را همه جا با خود ببرند و بوی بد سیب زمینی

ها را که دیگر گندیده بودند تحمل کنند انها یی که در کیسه سیب زمینی بیشتری

داشتند رنج حمل ان بار سنگین راهم باید به دوش می کشیدند .در پایان هفته  معلم

گفت که این بازی تمام شده و همه از این که دیگر مجبور نبودند خوشحال شدند.معلم

 از انها پرسید : (در این یک هفته چه احساسی از حمل سیب زمینی ها داشتید

؟)همه شروع کردن به گلایه کردن و ابراز ناراحتی  از زحمتی که در این یک هفته

تحمل کرده بودند .

معلم گفت:( کاری که شما انجام دادید مثل به همراه داشتن نفرت و احساسی بد

 نسبت به دیگران است که شما در درون خود حمل می کنید این احساس و

سنگینی نا خوشایند را همه جا همراه خود می برید فساد و سنگینی ان باعث

 کدورت قلب شما می شود . پس بهتر است نفرت را کنار بگذارید تا قلبتان از گناه

و سنگینی رها شود و  یاد بگیرید دیگران را ببخشید و بدی هایشان را فراموش کنید

 تا خودتان ارامش داشته باشید .

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 نقل از وبلاگ زیکزاک 20

 

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:راز آرامش,معلم,دانش آموزان ,نفرت,سیب زمینی, :: 6 PM :: نويسنده : محمد منصور

 

 

 

 

 

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:امید, :: 6 PM :: نويسنده : محمد منصور

 


 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

 

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 

 

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 

 

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 عکس های عجیب ترین و ترسناک ترین پل های جهان | www.irannaz.com

 

  


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
 

 

 

 

منبع سایت ایران ناز

 

 

 

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:پل,عجیب,زیبا, :: 5 PM :: نويسنده : محمد منصور

به دنیا آمدن یک نوزاد عجیب الخلقه در منطقه "سکهر" ایالت سند پاکستان موجب نگرانی والدین فقیر این نوزاد شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کراچی، پزشکان اعلام کرده‌اند که درمان این نوزاد یا تلاش برای بیشتر زنده نگاه داشتن وی هزینه‌های هنگفتی به دنبال دارد.

همچنین پزشکان عنوان کردند که درمان این نوزاد فقط در کراچی امکان پذیر است.

به گزارش شبکه خبری "جیونیوز" پاکستان، اگرچه این نوزاد سالم به دنیا آمده است اما دارای 6 پا می‌باشد و جدا کردن پاهای اضافه وی نیاز به عمل جراحی دارد که فقط در شهر کراچی امکان پذیر است.

"عمران شیخ" پدر این نوزاد، در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت که قادر نیست هزینه عمل جراحی فرزندش را پرداخت کند و از مردم به ویژه ثروتمندان تقاضا کرد به وی کمک کنند.

 

برگرفته از سایت تابناک

 

 

دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:کودک شش پا, تولد,پاکستانی,سکهر سند, :: 1 AM :: نويسنده : محمد منصور

خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته

                                   اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!



یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست،

                                       ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!


 

شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می‌کنیم

                                                   اما سخنان قرآن رو به سختی باور می‌کنیم!

یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:قرآن, فوتبال,روزنامه,چرا,خدا,رمان, :: 11 PM :: نويسنده : محمد منصور
روزی انیشتین به چارلی چاپلین گفت :                                     
می دانی آنچه که باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو حرفی نمیرنی و همه حرف تو را می فهمند"!

 

                

                                                                                          
                چارلی هم با خنده می گوید :
                تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟
               "این است که تو با اینکه حرف میزنی، هیچکس حرفهایت را نمی فهمد"!

 

Charlie Chaplin.jpg 

یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:انیشتن,چارلی چاپلین شهرت,, :: 1 AM :: نويسنده : محمد منصور




به تصویر بالا با دقت نگاه کنید... سیاهی ها سایه ی شتر ها هستند و خود شتر ها سفید رنگ هستند. (عکس از بالا گرفته شده)
 
 
برگرفته از سایت پی سی سیتی

شنبه 26 فروردين 1391برچسب:سایه ها,کاروان,شتر, :: 11 PM :: نويسنده : محمد منصور


روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی :

اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی

سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی.

پسر لقمان گفت:ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب دادگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.

 

 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

                                                                                     

پنج شنبه 23 فروردين 1391برچسب:لقمان,کامروایی,غذا,بستر,خانه, :: 11 PM :: نويسنده : محمد منصور

یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!"

کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را گرفت و به داخل برد و جایی برای نشستن او در کلاس کانون شادی پیدا کرد.

دخترک از اینکه برای او جا پیدا شده بود بی اندازه خوشحال بود و شب موقع خواب به بچه هایی که جایی برای پرستیدن خداوند عیسی نداشتند فکر می کرد.

 

                                    
چند سال بعد گذشت تا اینكه آن دختر کوچولو در همان آپارتمان فقیرانه اجاره ای که داشتند، فوت کرد. والدین او با همان کشیش خوش قلب و مهربانی که با دخترشان دوست شده بود، تماس گرفتند تا کارهای نهایی و کفن و دفن دخترک را انجام دهد.
                           


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

بقیهاین داستان  شنیدنی رو در ادامه مطلب حتماً بخونید



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:حکایتی,عشق,اخلاص دختر بچه, :: 7 PM :: نويسنده : محمد منصور

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طی دو سال گذشته کمپانی فرانسوی AIRBUS جدیدترین مدل از محصولات خود به نام A380 را با امکانات منحصربفرد روانه ی بازار کرده است بطوریکه این هواپیما راحتی در پرواز را به بالاترین حد ممکن رسانده است. وقتی سوار این مدل هواپیما هستید و به مقصد می رسید، پاهای شما اجازه ی خروج از این همه امکانات رویایی را به شما نمی دهند چه برسد به اینکه آب تو دلتان تکان بخورد !

عکاس روس Sergey Dolya طی پروازی به پاریس، ما را در این هتل هوایی با خود همراه می کند. مسافرین معمولی و بیزنس کلس، از ورودی های جداگانه سوار هواپیما می شوند و در طبقات اول و دوم جداگانه جای می گیرند. به تمامی مسافران جوراب های راحت، ماسک خواب و برچسب های اعلام وضعیت (خواب و بیداری) داده می شود. صندلی شما به یک تخت خواب تمام قد تبدیل می شود و اگر قد شما بیش از 1.9 متر است، مشکلی در دراز کردن پاهایتان نخواهید داشت. مانیتور های 17 اینچ تاچ اسکرین، یک پریز برق و دو پورت یو اس بی، تلفن ماهواره ای، به همراه ریموت کنترلی که ماساژ، تنظیمات صندلی و نور را در دستان شما قرار می دهد از امکانات این هواپیماست. دو حمام و دو بار در طبقه ی دوم و 10 اتاق استراحت در طبقه ی اول از دیگر امکانات در اختیار مسافران این پرواز است.



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 بقیه تصاویر در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:هتل پرنده, ایرباس, A380, :: 7 PM :: نويسنده : محمد منصور

 

 

وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشی سن،فاصله، قد و وزن فقط یک عدد خواهند بود

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

بیائید هرگز افسوس پیر شدن را نخوریم چرا

                              که افرادی بسیار از این امتیاز و فرصت محروم مانده اند

                                                                                                                                                      
                                                                                                                                          
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
              

دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:پیر شدن,دوست داشتن وزن , :: 1 AM :: نويسنده : محمد منصور


 شعری از فریدون مشیری


گفت دانايي که: گرگي خيره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاري است پيکاري سترگ

روز و شب، مابين اين انسان و گرگ

زور بازو چاره ي اين گرگ نيست

صاحب انديشه داند چاره چيست

اي بسا انسان رنجور پريش

سخت پيچيده گلوي گرگ خويش

وي بسا زور آفرين مرد دلير

هست در چنگال گرگ خود اسير

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته مي شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا مي کند

خلق و خوي گرگ پيدا مي کند

در جواني جان گرگت را بگير!

واي اگر اين گرگ گردد با تو پير

روز پيري، گر که باشي هم چو شير

ناتواني در مصاف گرگ پير

مردمان گر يکدگر را مي درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اينکه انسان هست اين سان دردمند

گرگ ها فرمانروايي مي کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنايان هم اند


گرگ ها همراه و انسان ها غريب
با که بايد گفت اين حال عجيب؟

جمعه 18 فروردين 1391برچسب:فریدون مشیری,گرگ درون,شعر, :: 11 AM :: نويسنده : محمد منصور

مرد جوانی مزرعه ش رو با سم آفت کش سمپاشی می کرد و می خواست بدونه که چقدر از سم در مخزن باقی مونده. درپوش رو برداشت و فندک رو روشن کرد. بخار بلند شده از سم آتش گرفت و سراسر بدن اونو در بر گرفت. اون از روی تراکتور پائین پرید و فریاد زد. زن همسایه با حدود 10 تخم مرغ از خونه بیرون دوید و در عین حال فریاد می کشید "تخم مرغ بیارید".

 

بقیه در ادامه مطلب

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد  

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:سفیده تخم مرغ , سوختگی, :: 6 PM :: نويسنده : محمد منصور



كوك كن ساعتِ خویش!

كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

كوك كن ساعتِ خویش !
كه مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب

كوك كن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
كه سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند

كوك كن ساعتِ خویش !
كه سحرگاه كسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی

كوك كن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این كوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

كوك كن ساعتِ خویش !
ماكیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

كوك كن ساعتِ خویش !
كه در این شهر، دگر مستی نیست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
                                                                         

 

 آزادمنش                                    

 

                                                                           

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:کوک,ساعت,موذن,خروس سحری,, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

چندين غم مال و حسرت دنيا چيست؟ هرگز ديدي كسي كه جاويد بزيست؟
اين چند نفس در تن تو عاريتي ست با عاريتي عاريتـي بايد زيسـت

جمعه 11 فروردين 1391برچسب:خیام,عاریتی,غم,رباعی, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

جمعه 11 فروردين 1391برچسب:طبیعت,عکس,زیبایی,حیوانات,خلقت, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

دنیس انر متولد ۲۷ آگوست ۱۹۵۸ در میشیگان امریکا می باشد. او در کودکی علاقه زیادی به گربه داشت و زمانی که به سن نوجوانی و جوانی رسید علاقه شدیدی به ببر پیدا کرد!

وی هم اکنون ۵۲ سال دارد اما چهره وحشتناکی پیدا کرده است چرا که در سال های گذشته دست به تغییر چهره خود زده و با جراحی های زیاد چهره خود را کاملا شبیه یک ببر کرده است.

برگرفته  از مجله آنلاین روزِ شادی

 

جمعه 11 فروردين 1391برچسب:عشق ببری, , :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

 تفاوت ۲نسل

برگرفته از مجله آنلاین روزِ شادی

 

جمعه 11 فروردين 1391برچسب:تفاوت, نسل, طنز, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

 

 

 

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!

جمعه 11 فروردين 1391برچسب:, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

۱۴:۲۸

روز ها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می‌گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت: می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می‌دارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به نوک هایش دوختند، گنجشک هیج نگفت. و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت: “لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟” و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین کار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.

پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 10 PM :: نويسنده : محمد منصور

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ من مو ضوع خاصی ندارد ضمن تشکر از دیدار شما عزیز میهمان امیدوارم مطالب وبلاگ مورد توجه و استفاده شما قرار بگیرد و از بیان نظرات خود در راستای بهبود آن دریغ نفرمائید.
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاقبت و آدرس mandez.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان